سایت کارگری افق روشن

www.ofros.com

زندانی سیاسی آزاد باید گردد، شکنجه و اعدام ملغی باید گردد

زنانی دیگر                                                                                          پنجشنبه ٨ مرداد ۱٣٨٨

لاشخوران از همان روزی که شعار «مرگ بر شاه» را شنیدند و مطمئن شدند که شاه رفتنی است برای مصادره‌ی انقلاب مردم تورهایشان را گستردند. از همان روزی که انقلاب خونین مردم توسط این گورکنان مصادره شد مردم در هر فرصتی که یافتند در بازپس‌گیری انقلاب و طرح خواست‌هایشان مبارزه کردند. سی سال مبارزان راه آزادی و برابری- شعار محوری انقلاب مصادره شده‌ی ۵۷- توسط مصادره کنندگان به خاک و خون کشیده شدند، در زندان‌ها به وحشیانه‌ترین شیوه‌ها شکنجه شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند و اعدام شدند. در تمامی این سال‌ها هیچیک از عوامل رژیم جمهوری اسلامی آنان را زندانی سیاسی نخواندند؛ نام خود را بر آن‌ها نهادند: ضد انقلاب. زنان، کارگران، دانشجویان و روشنفکران را عوامل بیگانه، فریب‌خورده، اغتشاش‌گر و ارازل و اوباش نامیدند.
دعوای اینان بر سر انقلاب مصادره‌ شده‌ی مردم، به واسطه‌ی حق‌خواهی مردم روزبروز عمیق‌تر می‌شد، به گونه‌ای که پس از سی‌سال آن‌چنان خصمانه شد که منافع کل نظام هم نتوانست براین اختلافات پرده افکند. شکاف عمیق جناح‌ها و مهره‌های نظام اسلامی در واقع شکاف درچماقی بود که سی سال بر سرمردم می‌کوفتند، شکاف در دیوارهایی بود که مردم را در آن به اسارت گرفته بودند، شکاف در اختناق و خشونتی بود که برمردم تحمیل می‌کردند. در تقابل با مردم و خواست‌های به حق آنان هیچیک از جناح‌ها هرگز به خود تردید راه ندادند. اما مردمی که سی سال به انحاء مختلف برای بازپس‌گیری انقلاب خود جنگیده بودند این بار توانستند در جدال جناح‌های رژیم صدا و فریادشان را به گوش دنیا برسانند. گرچه مدافعان این گورکنان، کسانی که منافع اقتصادی و سیاسی‌اشان با سرمایه‌داری جهانی و با حفظ کلیت نظام جمهوری اسلامی گره خورده است تلاش می‌کنند مبارزات سی ساله‌ی مردم را برای بازپس‌گیری انقلابشان نادیده بگیرند و به جای حمایت از خواست‌های واقعی مردم گاه از این و گاه از آن جناح یا مهره‌های نظام اسلامی حمایت و دفاع می‌کنند. اصرار رسانه‌های خارجی بر تاکید به جنیش سبز بدون اشاره به کلیه‌ی نیروها و گرایشات درگیر در جنش کنونی نیز در همین راستاست. اما مردم آزاده‌ی دنیا فریاد فروخورده‌ی مردم ایران را برای بازپس‌گیری انقلابشان شنیده‌اند.
شعار «زندانی‌سیاسی آزاد باید گردد» از اولین شعار‌های ِ ایجابی مردم در سال ۵۷ بود. فریادهایی که باعث گشودن درهای تمامی زندان‌ها شد، زندان‌هایی که به سرعت و پس از به تخت نشستن دیکتاتورهای جدید دوباره پرشد. شعار مردم هم همچون انقلابشان مصادره شد. شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» تقاضای آزادی بیان است، آزادی تشکلات و تجمعات است، حرمت به انسان و حقوق فردی و اجتماعی‌اش، عدم تبعیض و... است؛ یعنی تمامی آن چیزهایی که در حاکمیت سی‌ساله جمهوری اسلامی به مسلخ برده شده است. منع شکنجه از خواست‌های ابتدایی مردم در انقلاب ۵۷ بود و پس از سی سال اعدام‌های دسته‌جمعی جمهوری اسلامی و سلاخی مبارزین آزادی، برابری وعدالت، حال مردم خواستار منع اعدام نیز هستند و این را به تجربه آموختند. مردم ایران علاوه بر این با برخورداری از تجربه‌ی جنبش سال ۵۷ و حاکمیت سی ساله‌ی جمهوری اسلامی به این آگاهی رسیده‌اند که باید هشیارانه‌تر حرکت کرده و حول اهداف و مطالبات مشخص خود دست به تشکل زده و به طور متشکل و آگاهانه در جنبش حضور داشته باشند. آن‌ها با گذر زمان و تداوم جنش گام به گام در جهت مطالبات خود حرکت خواهند کرد و خواست‌های خود را تحمیل می‌کنند، البته تداوم و تعمیق این روند بستگی به سطح آگاهی، تشکل‌یابی و اراده‌ی آنان در کسب حقوق حقه‌ی خود دارد. شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» در گذشته، حال و آینده شعاری اساسی و بیان کننده‌ی یکی از خواست‌های مهم مردم یعنی «آزادی» است. تا زمانی که زندان و زندانی باشد، تا زمانی که نظام سلطه، سیستم طبقاتی و سرکوبگر حاکم باشد این شعار و خواسته نیز ضرورتی عینی است.
پس از تقلبات آشکار در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و تعمیق شکاف‌های جناحی رژیم فرصتی دیگر برای اعتراضات گسترده‌‌ی مردم و طرح مجدد خواست آزادی فراهم شد. حرکتی که از اعتراض به انتخابات و پس گرفتن رای فراتر رفت، از بی‌اعتبار کردن و عدم حقانیت رئیس جمهور گذشت و ولایت فقیه را زیر سوال بود. در برخی موارد نیز خواست سی‌ساله‌ی مردم یعنی عدم حقانیت کل حاکمیت را در دستور کار خود قرار داد. خیزش مردم رهبران درون سیستمی را نیز به دنبال آنان کشید و در برخی موارد به ناچار به خواست مردم تمکین کردند، اما در تمامی موارد این رهبران تاکید بر حفظ نظام و مبارزه در چارچوب قانون اساسی را داشته‌اند و به بهانه‌های مختلف تلاش کرده‌اند مانع رادیکال شدن جنبش مردم شوند.
نظام واپس‌گرای جمهوری اسلامی مثل تمامی سی‌سال گذشته، درجهت حفظ قدرت و منافع خود با نیروهای سرکوبگر انتظامی ، سپاه پاسداران، ضد شورش، بسیج، یگان ویژه، نیروهای حزب الله (لبنان ، عراق ...) به کشتار و اسارت مردم پرداختند. بسیاری از این افراد همان چند روز قبل، و شاید برای اولین بار باتوم، قمه، گاز خردل وغیره را برای ماموریت جدید خود دریافت کرده بودند. ندانم کاری و بی‌تجربگی این‌نیرو‌ها و افراد تازه به کار گرفته شده در سرکوب مردم، باعث خشونت و وحشیگری بیشتر این افراد در قیاس با همتاهایشان در کشورهای دیگر شد. علاوه بر یونیفورم پوشان رنگارنگ، لباس شخصی‌ها نیز به سرکوب، کشتار وضرب و شتم وحشیانه‌ی مردم پرداختند. لباس شخصی‌ها یکی از ابتکارات رذیلانه‌ی رژیم در طی این سال‌ها بوده و از آن به عنوان ابزار سرکوب ناشناخته و غیر رسمی استفاده کرده است. و همواره ادعا دارد که خاستگاه و حامیان آنان را نمی‌شناسد و توسط آنان رذیلانه‌ترین و وحشیانه‌ترین جنایت‌ها را در حق مردم انجام داده و می‌دهد.
رژیم نشان داده که در راستای حفظ خود از هیچ جنایتی روی گردان نیست ، بخشی از جنایات خود را به صورت مستقیم در خیابان ها و در حین تظاهرات و تجمع و ازدحام خاموش مردم با گاز اشک آور و گاز فلفل، ضرب و شتم ، ضربات باطوم و تیر اندازی مستقیم به سوی مردم مرتکب می شود ، بخشی دیگر از آن را با دستگیری مردم بویژه جوانان و انتقال آنان به اماکن شناخته و ناشناخته ، زندان‌های آشکار و پنهان، شکنجه‌گاه‌های مخوفی که تا کنون کاملا سری بوده و اخیرا با تلاش و افشاگری‌های مردم و بعضی از زندانیان آزاد شده و خانواده های آنان لو رفته‌اند، مرتکب می شود . در این زندان‌ها همچون سی سال گذشته انواع و اقسام شکنجه های جسمی و روحی ، تجاوز جنسی به زندانیان دختر و پسرکه نمونه‌‌های مشخص آن حتی با ذکر نام در اخبار اینترنتی افشا شده، اعمال می‌شود. اخیرا نیز با پروژه ی قدیمی و نخ‌نمای اعتراف‌گیری، که این بار حتی بعضی از مهره های حاکمیت نیز این یاوه سرایی های دروغین راا فاقد اعتبار می دانند، جنایات خود را تکمیل می‌کند.
ما زنانی دیگر با محور قرار دادن شعار " زندانی سیاسی آزاد باید گردد، شکنجه و اعدام ملغی باید گردد" در شرایط مشخص و ملتهب کنونی هم صدا با همه ی مردم ایران و جهان خواستار آزادی بی قید و شرط کلیه‌ی زندانیان سیاسی، توقف هرگونه شکنجه و الغای حکم اعدام در هر شکل و به هر جرمی هستیم. ما ضمن حمایت از کلیه‌ی حرکات اعتراضی در سرتاسر جهان، از اعتصابات غذایی که در کشورهای مختلف از جمله آلمان، سوئد، کانادا، سوئد‌، فرانسه و... صورت گرفته حمایت می کنیم . ما از مردم جهان بویژه ایرانیان خارج از کشور می‌خواهیم صدای خونین ایرانیان را فریاد کرده و به گوش مردمان ِ آزاده‌ی جهان برسانند.

زنانی دیگر- ۵/۵/۱٣٨٨