بار دیگر شانزدهم آذر فرامی رسد. اما شعله ای را که اینبار در دل مردم افکنده، بسیار فراتر و برای دشمن مهیب تر است. اما این تازه اول راه است. جنبش دانشجویی در ١٦ آذر ١٣٣٢ در مقابل رژیم کودتا و ارباب امپریالیستش قهرمانانه ایستاد، و با خون قندچی، بزرگ نیا، شریعت رضوی سه جانباخته آن روز نهالی را آبیاری کرد که امروز با خون هزاران هزار دانشجوی دیگر به گلزار عظیم و قدرتمندی مبدل شده است. گرچه گلهای سر سبد آن توسط تاریک اندیشان رژیم های مرتجع شاه و جمهوری اسلامی چیده شده اند اما این گلزار پیوسته گلهای سرخی را به مبارزات مردم ایران در راه رهایی عرضه کرده و خواهد کرد. گلهای سرخی که طراوت و بوی خوششان هرگز، هرگز از خاطره مردم ما نخواهد رفت و برای همیشه در قلب مردم جای خواهد داشت.
مبارزه ای که در ١٦ آذر ١٣٣٢ بر علیه رژیم شاه و اربابان امپریالیستش آغاز شد، هنوز پایان نیافته است
از آن روز تا بحال میلیونها دانشجو به مبارزه برخاسته اند، و هزاران هزار در جنگهای نابرابر با ارتجاع شاهی و اسلامی جان باخته اند، در سیاهچالهای قرون وسطایی زندانی شدند، تحت شکنجه قرار گرفته اند، مورد تهدید و ارعاب بوده اند، از تحصیل محروم شده اند، اما جنبش ادامه یافته است. تو گویی هیچ گونه حیله و تزویری، هیچ گونه رشوه و تطمیع، هیچ گونه ارعاب و تهدید، هیچ گونه شکنجه و اعدام قادر نبوده است آنچه را که در دل مردم تحت ستم ریشه یافته است را بخشکاند.
رژیم شاه تلاش کرد دانشجویان را با عناوین مختلف از مبارزه جویی منصرف کند، ازتطمیع و تخدیر گرفته تا زندان و شکنجه اما نتوانست. از جانب نیروهایی تلاش شد که دانشجویان را به مسیر راههای بی خطر بکشانند، آنرا به سیاهی لشگر رفرمیسم و اصلا طلبی تبدیل کنند، اما جنبش دانشجویی پیکان تیز خشم مردم شد و شجاعانه علیه مستبدین و مرتجعین مبارزه کرد.
جمهوری اسلامی به دانشگاهها که یکی از مراکز دفاع از دستاوردهای انقلاب بود، تحت نام "انقلاب فرهنگی" وحشیانه حمله کرد، دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار داد و در دانشگاهها را بست، با این تصور که شاید بتواند ریشه مبارزه طلبی دانشجویان را برای همیشه بخشکاند. گرچه با معیارهای سفت و سخت اسلامی توانست تا مدتی مبارزات را به عقب بیاندازد، تشکلات وابسته به خود را در دانشگاهها تقویت کند. و تلاش کند مبارزات دانشجویان را به کانالهای اختلافات درون حکومتی سوق دهد، اما دیری نپایید که دانشجویان، ١٦ آذر دیگری را آفریدند و پایه های رژیم را شدیدا به لرزه درآورند که ١٨ تیر نامیده شد.
١٨ تیر آغاز یک پایان شد. ضربه کاری به ستونهای یک رژیم مستبد، آغاز رسوایی جناح دوم خرداد، افشای گرگ در لباس میش که هدفش سوء استفاده از مبارزات دانشجویان در خدمت یک جناح بود. آغاز بی پایه شدن تشکلات وابسته به جناحها، آغاز شکل گیری دوباره مبارزات رادیکال دانشجویی و آغاز شکل گیری تشکلات رادیکال و انقلابی دانشجویان.
فراتر از آن این مبارزه نقطه عطفی در تاریخ جمهوری ننگین و مرتجع جمهوری اسلامی شد. نوید دهنده تولد نسل جدیدی که سر سازگاری با معیارها و ستم ها و حشیگرهای یک رژیم واپسگرا را نداشت. امید نوینی در قلب مردمی شد که شکست یک انقلاب را متحمل شده بود. مردمی که انقلابی سهمگین کرد اما بدست یک دارودسته مرتجع و واپسگر ربوده شد. انقلابی که درسهایش را جوانان هرگز نباید فراموش کنند.
نسل جوان ما با مبارزه ای شجاعانه، در مقابل ددمنشی های این رژیم قرون وسطایی، کمر راست کرده و به حالت تهاجمی رسیده است ومبارزات آن هر روز پر قدرت تر و سهمگین تر می شود. اما آنانیکه در سرکوب یک انقلاب و مردم و جوانان ما مستقیما و یا غیر مستقیم دست داشته اند چون جناح های درون حکومت و یا تشکلات وابسته به آنها، و آنانیکه در هنگام خشونت بار ترین حملات وحشیانه مهر سکوت بر لب نهاده بودند چون نمایندگان رسانه های امپریالیستی، ناگهان موعظه گران صلح و دوستی، موعظه گران مبارزه عدم خشونت می شوند. و اینک که هنگام حمله مردم به ستونهای ارتجاع رسیده است، خواهان آنند که در مقابل خشونت ارتجاع نسل جوان ما سکوت کند تا چون گل پر پر شود اما چارچوب ارتجاع دست نخورده باقی بماند.
جوانان ما برای اینکه بتوانند جوابی در خور به خشونت های مرتجعین بدهند باید که متشکل شوند. نزدیک به دو میلیون دانشجو، میلیون ها جوان بیکار، میلیونها جوانی که تحت سخت ترین شرایط مورد استثمار قرار میگیرند، جوانانی که از زندگی جهنمی ای که مرتجعین در قدرت برای آنان آفریده به مهاجرت روی آورده و تحت سخت ترین شرایط زندگی در کشور دیگری قرار گرفته اند. زنان جوانی که علاوه بر ستمهای وارده بر جوانان از سیاستهای زن ستیزانه در رنج بوده، تحقیر شده و بسیاری از آنان در موقعیتی شکننده قرار گرفته اند، همگی از این رژیم ارتجاعی بیزارند. جوانان ملیتهای تحت ستم، کرد، بلوچ، عرب و... که توسط این رژیم سرکوبگر تحت ستم دوگانه اند، همگی باید متحدانه تشکلات خود را برای مبارزه موثر تر و تعیین کننده تر ایجاد کنند.
جوانان ما از هر قشرمردمی از هر ملیتی از هر جنسیتی که هستند باید علیه حکومت دینی اسلامی که اینچنین تازیانه بدست بالای سر مردم ایستاده است، در صفی متحد به مبارزه برخیزند. صفی که در مقابل ارتجاع و امپریالیسم یکپارچگی و اتحاد خود را حفظ کند. صفی که اجازه ندهد بازیچه قدرتهای امپریالیستی شود.
صفی که به ابزاری در دست جناحهای درون حکومتی مبدل نشود. صفی که خواهان آن باشد که رهبری صفوف مردم بدست رهبران واقعی مردم باشد، رهبرانی از جنس خود مردم.
امروز آنانی که در رهبری جنبش سبز قرار دارند،همانانند که در سرکوب بهترین فرزندان این کشور نقش داشتند. همانانند که در حمله و هجوم وحشیانه به دانشگاهها و سرکوب دانشجویان آزادیخواه نقش داشتند، همانانند که تلاش کردند از دانشگاه یک زندان دینی برای دانشجویان بسازند. آنگاه تشکلات وابسته به آنان در دانشگاهها سنگ دمکراسی طلبی را بسینه می زنند! رهبری جنبش سبز می خواهد جنبش مردم و جنبش جوانان را بسمت بازیهای درون حکومتی و حفظ نظام جمهوری اسلامی "نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" بکشاند. رژیم و نظامی که خون از سرتا پای آن می چکد، و مردم ما آنرا با گوشت و پوست و خون خود لمس و تجربه کرده اند.
مارش جنبش جوانان ما باید در راه رهایی مردم و سمت و سوی جنبش زحمتکشان را داشته باشد. رهایی زحمتکشان و کل مردم از این زندگی جهنمی و تحقیر آمیزی که جمهوری اسلامی آفریده است.
مردم ما خود را برای مصافی که در پیش است آماده می کنند. مصافی که خون دانشجویان آزاده سال ٣٢ را با خون تمام دانشجویان آزاده نیم قرن اخیر و بویژه ترانه، سهراب، ندا، کیانوش، و صدها جوان دانشجوی جانباخته خیزش اخیر پیونده داده است. مصافی که هر لحظه آن یادآور عزیزانی است که برای رهایی از ظلمتی که مردم ایران در آن قرار دارند جنگیدند و جان دادند. بر ماست که تلاش کنیم و نگذاریم که خون این عزیزان پایمال گردد، در ادامه راهشان مبارزه را در جهت و مسیری به پیش بریم که سازش طلبان و فرصت طلبان درون جناحی و امپریالیستی نتوانند از آن سوء استفاده کنند. بلکه ١٦ آذر باید قدمی دیگر در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی و بر قراری جامعه ای باشد که در آن سرکوب و زندان، شکنجه و تجاوز، ستم و اسثتمار و ستم جنسیتی برای همیشه برچیده شود.
کمیته جوانان - انگلستان
١٦ آذر ١٣٨٨ برابر با ٧ دسامبر ٢٠٠٩
Youth.committee09@gmail.com