افق روشن
www.ofros.com

!کارگران ايران متحد شويد

اتحاد برای ایجاد شوراهای...                                                                                    یکشنبه ۴ بهمن ۱٣٨٨

یک بار دیگر تاریخ میهن ما به سرمنزلگاه تعیین کنده خود رسیده است طی یکصد سال اخیر خیزش مبارزاتی مردم ؛ برای آزادی و دموکراسی ؛ رفع ستم و تبعیض و اسثمار و بهره کشی؛ با دو انقلاب (مشروطه و بهمن ۵٧) و حدود ده جنبش سراسری و منطقه ای (تنباکو ؛ نهضت جنگل ؛ کردستان ؛ آذربایجان ؛ خراسان ؛ فارس ؛ نهضت ملی سالهای ٣٢-٣٠ جنبش ١۵ خرداد و ....) همراه بوده است اما حکومت های دیکتاتور ؛ فاشیست وسرکوبگر با استقرار نظام های اقتصادی - مالی انحصاری و استثمارگرایانه و چپاولگر توانسته اند سازمان های سرکوب خود را بر پا و متشکل کنند و هر چند توانستند در دوره فراز حکومت ؛ نسل قیام کننده دوران خود را قلع و قمع و مطالبات آنان را در گلو خفه کنند ؛ اما با عدم حمایت واقعی از طرف مردم و در دوران شکوفایی نسل بعدی ؛ حکومت ها دوران افول خود را طی کرده و در مقابل مردم بپاخاسته بخاک افتاده اند و تمام علائم ؛ نشانه ها ؛ آثار و سلسله آنان دود شده و بهوا رفته است . حکومت فقهی کنونی که در قالب جمهوری اسلامی بر امواج برآمده از انقلاب ۵٧ با تأیید چهار کشور های سرمایه داری آمریکا ؛ انگلیس ؛ فرانسه و آلمان در کنفرانس گوادولوپ برای نجات نظام سرمایه داری در ایران ؛ با وساطت آمریکا و توسط ژنرال هایزر به ساخت و پاخت و تفاهم با سران حکومت شاه منجر گردید ؛ بساط سلطنت و دیکتاتوری ؛ استثمار و بهره کشی و انواع تبعیضات را بمراتب شدید تر از رژیم قبل برقرار کرد و با بازسازی نهادها و سازمانهای سرکوب نظامی – امنیتی و دستگاه عریض و طویل اداری و ساماندهی نهادهای استثمارگر و گسترش تضادهای طبقاتی طی سی سال اخیر و با توسل به انواع خشونت ها ؛ اعدام ها ؛ سرکوب ها و حتی نسل کشی حاکمیت خود را برقرار و گسترش داد و انواع تبعیض های جنسیتی ؛ ملی و قومی ؛ مذهبی و غیرو را سازمان داد . با منطق قرون وسطایی و ددمنشانه اش حکومت خود را پایان تاریخ ایران انگاشت . حکومت دینی کنونی با همان نگاه استیجاری سراسر کشور را ملک طلق خود انگاشته و با نگرش فقهی "خودی – غیر خودی" نسبت به مردم و بالخص طبقه کارگر و زحمتکش نگاهی اربابانه دارد و با استفاده از رانت نفت ؛ قاچاق کالا ؛ فساد ؛ دزدی ؛ مصادره ؛ صادرات و واردات و حتی قاچاق سوخت همه به میلیادر تبدیل شده اند . ناکارایی ؛ فساد در نهادهای دین سالار – نظامی و در مناسبات سرمایه داری و کانون های وارداتی – صادراتی ؛ نهادهای مالی و انحصاری دولتی و نیمه دولتی و خصوصی با شتابی بیش از پیش ؛ اقتصاد ایران را عملا" به بازار بزرگی برای مصرف کالاهای کشورهای صنعتی تبدیل کرده است و با وابستگی همه سویه کشور به درآمدهای نفتی و گازی و ورشکستگی اقتصادی و نیز فقر و بیکاری در بین کارگران و زحمتکشان و اقشار اجتماعی را رقم زده است . روند اقتصادی ذلت بار ؛ تفاوتی در دوره حاکمیت های باصطلاح اصلاح طلب و اصولگرا نداشته است از جمله در پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی یک بدهی ٢٣ میلیارد دلاری بدهی و با تورم لجام گسیخته ۵٠% بجای ماند . اینک حکومت سرمایه داری به زعامت فقها ؛ با شکست در کلیه ابعاد اقتصادی ؛ سیاسی و اجتماعی در ورطه بحران های نابود کننده ای گرفتار شده است و با حرکت اعتراضی میلیون ها مردم بجان آمده و مبارز ؛ حکومت برای تداوم زندگی سراپا نکبتش و فقط برای چند صباحی در رعشه مرگ دست و پا می زند ؛ و سرمایه داری جهانی نیز نگران اتمام تاریخ مصرف این حکومت و بفکر ساماندهی بدیل آنست . مجموعه بحران ها ؛ و عدم کارآیی و شکست ها وضعیت را به جایی رسانده که اگر در یکصد سال قبل در دوره قاجار دو کشور روس و انگلیس و در دوران پهلوی کشور آمریکا بر مقدرات و منابع کشور ما حاکم بوده اند ؛ اینک علاوه بر آنها ؛ دیگر کشورهای قدرتمند جهانی از جمله چین و کل اروپا و همچنین کشورهای کوچک قطر و امارات و دوبی و .....جزو کشورهای تأثیر گذار بر منابع ما می باشند ؛ مازاد تجاری امارات متحده با ایران برابر ۵/٩ میلیارد دلار می باشد و از طرف دیگر این کشورها -و به تازگی عراق نیز- روزانه دهها میلیون بشکه نفت و گاز را از حوزه های مشترک به یغما می برند و حاکمین قدر قدرت در ایران ؛ فقط نظاره گر مفلوک به تاراج رفتن این منابع هستند ؛ از دست رفتن سهم ۵٠% از دریای خزر نیز جای خود دارد . در فاصله سال های ٨٦ و ٨٧ سهم واردات از آمریکا بیش از سه برابر افزایش یافته و جزو بزرگترین کشور وارد کننده مواد غذایی در جهان شده ایم . رکود ؛ تورم و فقر و بیخانمانی در کل کشورهای سرمایه داری در سراسر جهان ؛ با تبعات سیاست های ماجراجویانه تسخیر سفارت آمریکا ؛ جنگ هشت ساله با عراق و جنگ با تمام کشورهای منطقه شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم - که همه هیاهو برای هیچ بود - نیز انباشته شده و افزون بر تورم و ناکارآمدی سرمایه داری جهانی ؛ اقتصاد فروپاشیده ای هم اکنون گریبانگیر اقتصاد میهن ما شده است که شاهد ورشکستگی و تعطیلی هزاران کارخانه کوچک و بزرگ و بیکاری صدها هزار کارگر می باشیم . ابعاد فاجعه بحدی است که فروش ٣٧٠ میلیارد دلار نفت در دولت کنونی نیز هیچ مشکلی از اقتصاد در هم ریخته موجود نگشود و بار اصلی آن به دوش کارگران ؛ زحمتکشان و حقوق بگیران ثابت است ؛ و تنها راه حل را حاکمیت کنونی ؛ در به یغما بردن آخرین تکه نان از سفره زحمتکشان با طرح یارانه های خود می بیند ؛ امری که خانه خرابی گسترده تر ؛ فقر ؛ گسیختگی پیوندهای اجتماعی ؛ اعتیاد ؛ فحشاء و همه گیر شدن تنازعات و درگیری های فردی و اجتماعی را با خود بهمراه خواهد داشت . به جهت همین بحران های گسترده است که تحت چنین حکومتی ؛ علیرغم سوابق توحش تاریخی که یک لحظه در این سی سال از اعدام و شکنجه و کشتار و شلاق و زندان روی گردان نبوده ؛ جنبش اعتراضی بحدی گسترده شده که معترضان برای ساعت ها خیابان های اصلی و مرکزی پایتخت را به کنترل خود در آورده و سرکوبگران تا دندان مسلح را خلع سلاح می نمایند و حاکمیت تنها با هجوم توسط خودروهای نظامی وگشودن آتش به روی مردم قادر به کنترل اوضاع می شود.

کارگران!!زحمتکشان!!

جامعه ما یک بار دیگر وارد فاز انقلابی شده است زیرا : بالائی ها نمی توانند . آنان برای بحران عمیق موجود ؛ راه حل های متفاوتی می دهند - که هیچکدامشان هم راهگشا نخواهد بود ؛ اگر بود ؛ کار به اینجا نمی رسید - و لذا امکان یکپارچگی ندارند و اختلافات چون بهمنی شیرازه آنها را از هم می گسلد ؛ پائین ها نیز نمی خواهند زیرا تداوم این حکومت را جز سرکوب ؛ نکبت ؛ بی حقوقی؛ گسترش فقر و بی خانمانی نمی بینند و بلاخره ترس از جانفشانی از پایینی ها رخت بر بسته و وحشت به تمام ارکان حکومت رخنه کرده است . سلسه مراتب حکومتی یک روز وعده تصویب اعدام ظرف پنج روز را می دهند و روز بعد همان ها معترضین را برانداز نمی دانند - فراموش نکنیم که این همان رژیمی است که دهها هزار مبارز را در ابتدای حاکمیتش اعدام کرد و کشته شدن ششصد هزار ایرانی بهمراه خرابی دهها شهر ها و صدها تأسیسات و کارخانجات را که برای حکومتش مفید می دانست رسما" نعمت الهی دانست - اینک هر روز بخش های زیادی از حکومت گران سرکوبگر و ضد بشر دیروز از تداوم حاکمیت آن نا امید شده ؛ و چهره اپوزیسیون و منتقد بخود می گیرند و آماده معاملات و توافقات پشت پرده می شوند تا ارکان سرکوبگر امنیتی - نظامی ؛ زندان ها ؛ ساختار اداری و بورکراتیک ضد بشری و ولخرج دولتی و بخصوص نهادها و ساختارهای مالی - اقتصادی موجود را حفظ کنند زیرا نهادها؛ ساختار و نظام اقتصادی پایه و اساس سرکوب سیاسی بوده و در صورت استمرار عمر آنها؛ اگر سیستم سرکوب چند روزی تلطیف شود برای حفظ منافع سرمایه داری و استثمار و بهره کشی مجددا" نیاز خواهند شد . این منتقدین نو رسیده کنونی و سرکوبگر دیروز؛ مصمم هستند که با کمک کشورهای سرمایه داری و رسانه های آنها مردم را به تغییر چند چهره و برخی امنیازات بی ارزش راضی کنند تا اساس نظام بهره کشی و استثمار حفظ شود.
اما ! آیا ما کارگران ؛ راضی به تداوم سرگرمی ها و بازی ها همانند دوران خاتمی می شویم که با هشت سال لبخند فریبکارانه به تداوم استثمار و سرکوب بپردازند . ما کارگران فراموش نکرده ایم که تنها با بر پایی اعتصابات گسترده و قهرمانانه ما در سال ۵٧ بود که رژیم شاه سرنگون گردید و خمینی و دارو دسته اش چگونه پشت پرده با پا در میانی امپریالیسم آمریکا و با سازش با سران حکومت شاه توانست نهادهای مالی و بهره کشی استثمارگرانه را حفظ و نهادهای امنیتی – نظامی و سیاسی و اداری و دستگاه دولتی را که دچار صدمات زیادی شده بودند را باز سازی کنند و نهادهای سرکوبگر را از اولین روزهای حکومتشان بر علیه زحمتکشان ترکمن صحرا ؛ کردستان و سپس کارگران کارخانجات و بیکاران بکار بردند . ما کارگران فراموش نکرده ایم که وقتی ما به اعتراض برنخواسته بودیم خمینی چگونه به شاه التماس می کرد که " شما قوانین فقهی را اجرا کنید ما هم جزو سازمان شما " و پس از مشاهده قدرت مردم و کارگران متحد ؛ بر امواج انقلاب سوار شد و پا روی دوش ما کارگران گذاشت و خود را بالا کشید و سپس کل نهاد روحانیت را که یک نهاد استثمار گر است و از قبل دسترنج مردم ارتزاق می کند را بر دوش ما سوار کرد و نوبت بازاریان و تجار و کل سرمایه داران و طبقات استثمارگر رسید و آنها را هم در استثمار و بهره کشی کارگران شریک نمود ؛ و نتیجتا کارگران زیر فشار استثمار و غارت و چپاول ؛ تورم و گرانی بخاک سیاه نشستند و در نهایت با قانون کار موقت اسارت و بردگی کارگران را تکمیل کرد ؛ و این همه بجهت آن بود که کارگران بجای اتکاء و اعتماد به قدرت و تشکل خود به دنباله روی از توهمات خود پرداخته و قدرت خود را در اختیار خمینی سرکوبگر و ضد بشر قرار دادند . اگر حقوق یک کارگر با سابقه و حقوق متوسط را ماهیانه پانصد هزارتومان هم فرض کنیم حقوق یکصد کارگر در طی سی سال کار برابر ١٨ میلیون دلار می شود و این مبلغی است که دهها و صدها معامله در همین مملکت توسط سرمایه داران و نهادهای مالی – اقتصادی آنان در حال انجام است و میزان سرمایه و اندوخته یکی از رهبران مملکتی بر طبق افشای ارقامی که توسط عناصر امنیتی که به همراه محسن مخلباف به خارج از کشور گریخته اند و توسط وی فاش گردید که برابر ٣٦ میلیارد دلار می باشد ؛ که به تنهایی برابر حقوق ٠٠٠/٢٠٠ کارگر طی سی سال کار با حقوق پانصد هزار تومان ماهیانه می باشد ؛ بنیاد مستضعفان با ۵۵٠ شرکت ؛ سرمایه اش ٢٠٠ میلیارد دلار ارزش دارد . تحت حکومت دینی سرمایه داران ؛ نفع صرف ؛ نقدینگی بی عاطفه ؛ چپاول و غارت دسترنج زحمتکشان بر جامعه ما حاکم شده است و حکومت خدا در قالب حاکمیت پول درآمده است و غارت و استثماری که در پرده دینداری و پندارهای مذهبی و سیاسی ؛ پیچیده و نا پیدا بود ؛ تبدیل به استثمار آشکار و خالی از شرم ؛ مستقیم و سنگدلانه شده است.
هدف طبقات خرده بورژوا و بخش تحتانی بورژوازی تداوم همان نظام سرمایه داری با کمی اصلاحات و تغییرات ساختار سیاسی است ؛ که با توجه به پایه های مادی استثمار؛ در جوامعی مشابه جوامع ما ؛ استبداد و سرکوبی سیاسی مجددا حاکم شده و در اندک زمانی ؛ تغییرات ایجاد شده را پس خواهد گرفت.در دوران انحصار سرمایه داری و امپریالیسم تنها کارگران بنا به ماهیت وجودی خود اگر به نقش تاریخی و طبقاتی خود آگاه شوند و رسالت تاریخی خود را درک کنند ؛ طبقه ای انقلابی و سازش ناپذیرند ؛ کارگران بلحاظ تاریخی نه تنها استثمار و بهره کشی طبقاتی بر علیه خود و سایر زحمتکشان را مرتفع می نمایند بلکه اساس کل بهره کشی ؛ استثمار و تضاد طبقاتی را محو می کنند ؛ کارگران دموکراسی ؛ آزادی و حقوق بشر را در حد اعلای خود ؛ نهادینه و تکامل جامعه که بر اساس تکامل هر فرد مبتنی است را در برنامه خود قرار می دهند و کلیه تبعیض های قومی و ملی ؛ جنسبتی و مذهبی را بر می چینند ؛ زیرا کارگران ؛ منافع خاصی ندارند و بر خلاف دیگر طبقات و اقشار تنها بفکر منافع طبقه خود نیستند بلکه بفکر آزادی کل جامعه می باشند . طبقه کارگر آگاه ؛ آزادی و دمکراسی را به حد نهایت رشد می دهند ؛ سرمایه گذاری در ابزار تولید را تحت نظام انسان محور گسترش داده و با نابودی بیکاری و فقر بهمراه آن ؛ کلیه تبعیضات ؛ اعتیاد و تن فروشی را ریشه کن می کنند و روابط انسانی را تنها بر اساس نیاز انسانی و رابطه انسان با انسان ؛ برقرار می سازند.
کارگران!! زمان و فرصت بسرعت در حال سپری شدن است و یک لحطه را نبایست از دست بدهیم و فوراًًًًٌ شوراهای خود را در هر قسمت کارخانه و کل کارخانه ؛ منطقه ؛ شهر ؛ استان و سراسری بر پا نماییم احقاق حقوق ما و کل مردم بجان آمده ایران تنها از طریق برقراری شوراها و تشکل های سراسری امکانپذیر است و لذا مسئله اصلی و محوری در جنبش نوین ایران در سر دو راهی قرار گرفته است : یا رهبری تاریخی در دست سرمایه داری ایران که در سودها و درآمدهای کلان در بازار سرمایه بین المللی و همدستی با حاکمیت های ارتجاعی در چپاول ؛ غارت و استثمار داخلی بکلی فاسد شده قرار خواهد گرفت و یا در دست طبقه کارگر با برنامه بازسازی اقتصادی – اجتماعی و سیاسی و با تعمیق آزادی و دموکراسی برای کل مردم ایران و برای فردائی بهتر ! جای می گیرد . دشمنان طبقه کارگر که هستی آنها مبتنی بر تداوم بهره کشی و استثمار طبقاتی است بیکار نبوده و تلاش برای غیر طبقاتی نمودن مبارزات و تجزیه کارگران بر اساس قومی ؛ مذهبی ؛ جنسی و سنی و دیگر مراتب داشته تا بتوانند استثمار و بهره کشی را تداوم دهند.
طرح خواسته ها و مطالبات سراسری کلیه کارگران جهت جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها و حمایت از پرداخت بموقع حقوق تمامی کارگران و نیز لغو قرادادهای کار موقت ؛ حق تشکل های سراسری کارگری و برسمیت شناخته شدن توسط کلیه نهادهای اجتماعی و سیاسی؛ افزایش حقوق به تناسب تورم؛ کار و مسکن برای آحاد جامعه ؛ آموزش و درمان رایگان ؛ رفع کلیه تبعیض های قومی؛ جنسی؛ مذهبی؛ حضور کارگران به تناسب جمعیت خود در مجلس شورا و قانونگذاری؛ آگاهی کارگران از قرادادهای خارجی و احتساب نظر کارگران در خصوص تصمیمات کلان که با کل جامعه مرتبط می شود از حقوق پایه ای و اساسی کارگران است ؛ چرا کارگران که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل داده و تمامی ثروت ها و نعمات جامعه را تولید می کنند از حقوق پایه ای فوق محروم هسند و قشر روحانی و سرمایه داران با جمعیت اندک خود تصمیم گیرنده کلیه ارکان مملکتی هستند ؟ گسترش آزادی ها ی اجتماعی؛ دمکراسی برای تمامی مردم و رفع هر گونه تبعیض و اجحاف ؛ جدایی دین از دولت و خصوصی شدن امر دین ؛ می بایست جزو مطالبات کارگری قرار گیرد.
تاریخ نسبت به مردم و طبقاتی که جسارت و شهامت تاریخی در اجرای وظایف خود نداشته و نتوانند آنرا محقق کنند توجه نخواهد کرد و تغییری در وضعیت و سرنوشت آنان ایجاد نشده و آینده آنان در سایه گذشته در تنگنا ؛ فقر و بی حقوقی روز افزون سپری خواهد شد و تنها با کوبیدن مهر ابطال بر گذشته اسارت بار و بزیر کشیدن کل طبقات ارتجاعی ؛ و شروع انقلاب اقتصادی - اجتماعی و انسانی ؛ می توانیم زندگی را در صبحدمی ؛ بشارت بار آغاز کنیم ؛ و لذا آینده جامعه ما یا اسارت و بربریت تحت نظام سرمایه داری و یا آزادی و دمکراسی و نابودی هر گونه تبعیض و تضاد طبقاتی در حکومت شورایی می باشد و این بستگی به تلاش طبقه کارگر در اجرای رسالت تاریخی خود داردکه اولین گام آن بر پایی شوراهای متحده کارگری است.

شوراهای کارگری     آزادی؛ دموکراسی و برابری     جمهوری اجتماعی

اتحاد برای ایجاد شوراهای سراسری کارگران

شعارها: شعارهای طبقه کارگر می بایست از اهداف و برنامه های این طبقه منتج شود و لذا از کارگران اهل ذوق درخواست می شود که شعارهایی مشابه شعارهای زیر را طرح ؛ و برای گسترش مبارزات و تشکل های کارگری برپرچم مبارزات خود بنشانیم

آزادی؛ دموکراسی؛ برابری    جمهوری شورایی

آزادی واقعی    حکومت شورایی    بدست زحمتکشان

رنج و عذاب از من    بهره کار از تو    نان سیاه از من    راحت جان از تو

رنج و عذاب کارگر    چپاول حکومت غارتگر

دمکراسی مردمی    آزادی واقعی    جمهوری شورایی

استثمار؛ چپاول؛ غارت    رسیده بینهایت

قانون زحمتکشان   آزادی؛ دمکراسی؛ جمهوری شورایی

آزادی عمومی؛ تساوی مردمی    حقوق انسانی؛ کار همگانی

کار برای همه   نان برای همه    مسکن انسانی ما    آزادی جامعه
از کارگران آگاه و مبارز؛ تشکل ها و شوراهای کارگری و مبارزین در راه برقراری حکومت شورایی دعوت می شود که که ضرورت برپایی تشکل های شورایی را بگوش بقیه کارگران برسانند.