افق روشن
www.ofros.com

ماه مه ٩٠ و ضرورت تشکل‌سازی


فرید مظفری                                                                                                    یکشنبه ٢٢ خرداد ١٣٩٠

مراسم مستقل روز جهانی کارگر امسال با تمام کم و کاستی‌ها و محدودیت‌های شدید امنیتی در برخی شهرها و به شکلی برجسته در شهر سنندج برگزار شد. این روز نیز مانند سال‌های گذشته دارای ضعف‌ها، کمبودها و دستاوردهای مثبتی بود که لازم است توسط فعالین جنبش کارگری مورد بررسی قرار بگیرد.
تحلیل اول ماه مه ٩٠ به این دلیل ضرورت دارد که کارگران و پیشروان کارگری با ارزیابی این تجربه، می‌توانند چگونگی امر سازمان‌یابی کارگران و تداوم طرح مطالبات این طبقه در جامعه را به طور مشخص در دستور کار و فعالیت خود قرار دهند.
مهم‌ترین ویژگی برجسته اول ماه مه ٩٠، تصویب و ارائه قطعنامه مشترک توسط تعدادی از تشکل‌های کارگری موجود بود. اگر چه برای سومین سال متوالی این اقدام صورت گرفت، اما در شرایط کنونی جامعه و رویارویی طبقه‌ی کارگر با سرمایه‌داری، تداوم این حرکت جمعی از اهمیت بسزایی برخوردار بود. در شرایطی هفت تشکل کارگری قطعنامه مشترک اول ماه مه را منتشر کردند که پایمال کردن حقوق و مطالبات طبقه کارگر به امری رایج و عادی برای سرمایه‌دارن تبدیل شده و آنها هیچ ابایی از به تعویق انداختن دستمزدها، اخراج و ارعاب و سرکوب کارگران ندارند. بازداشت، محکومیت و زندانی کردن کارگران و فعالین کارگری، هم‌چنان ادامه یافته و اعتصاب و حق ایجاد تشکل خودساخته و برگزاری مراسم غیر دولتی روز جهانی کارگر، جرم محسوب می‌شود.
در حالی هفت تشکل کارگری قطعنامه روز جهانی کارگر امسال را امضا کردند که ممکن است هر یک از آنها نسبت به مسائل جاری جنبش کارگری، سازمان‌یابی، سبک کار و دورنمای آتی طبقه‌ی کارگر باورها و رویکردهای متفاوتی داشته باشند؛ امری که با توجه به مکانیسم درونی جامعه و وجود گرایش‌های مختلف، طبیعی است. اما آنچه که اهمیت دارد این است که علی‌رغم نگرش و نگاه‌های متفاوت این تشکل‌ها به جنبش کارگری، آنها مشترکات خود را در این قطعنامه یافتند.
یکی دیگر از مشخصه‌های اول ماه مه ٩٠، اعلام حمایت جمع‌های مختلفی از کارگران از قطعنامه مشترک و یا صدور قطعنامه‌هایی با خواسته‌های خود آنها بود. این بیانیه‌ها از سوی این جمع‌های کارگری از دو جهت حائز اهمیت است: اول اینکه گامی از طرف کارگرانی است که به اهمیت همبستگی کارگری در این روز پی برده‌اند و برای این اتحاد تلاش می‌کنند و دوم این جمع‌های جدید کارگری می‌توانند به سوی تشکل‌سازی و ایجاد تشکل مستقل قدم‌هایی جدی بردارند. به عبارتی این جمع‌های کارگری نباید فقط مقطعی و صرفا برای آکسیون اول ماه مه ایجاد شده و پس از آن به فراموشی سپرده شوند، بلکه باید سنگ‌بنای تشکل‌های کارگری ساخته خود کارگران در محل کار و زیست باشند.
مشکلات و موانع ایجاد برگزاری مراسم اول ماه مه ٩٠، بار دیگر این واقعیت را آشکار ساخت که ایجاد تشکل‌های کارگری نیاز فوری کارگران ایران است. به درجه‌ای که تشکل‌های واقعی کارگری در مراکز تولیدی، خدماتی و یا پروژ‌ه‌ای حضور عینی داشته باشند و بتوانند مطالبات کارگران را نمایندگی کنند، مراسم روز جهانی کارگر نیز از حالت آکسیونی، گلگشت و مختص به فعالین کارگری خارج شده و همه‌گیر می شود. نتیجه‌ی منطقی این روند این است که وجود تشکل‌های کارگری و حضور آنها در مراسم اول ماه مه، به معنای طرح گسترده مطالبات طبقه‌ی کارگر در جامعه بوده و درجه‌ی فشار بر فعالین کارگری را نیز کاهش می‌دهد. پیشروان و فعالین کارگری باید با مشاهده واقعیت‌های موجود جامعه و وضعیت طبقه‌ی کارگر و بررسی تحلیلی موانع و مشکلاتی که بر سر راه امر تشکل‌یابی کارگران است، گام‌های جدیدی در این زمینه بردارند.
در سال‌های اخیر همواره یکی از مباحث مهم فعالین کارگری، امر سازمان‌یابی و تشکل‌سازی کارگران بوده است. آنها از یک سو به چگونگی ساختار تشکل‌هایی که باید ایجاد شوند، پرداخته‌اند و از سوی دیگر به موانعی که سرمایه‌داران بر سر راه ساختن تشکل، به وجود می‌آورند، می‌پردازند. اما نباید شکل‌های آکسیونی اعتراض‌های کارگری باعث کم‌رنگ شدن تلاش فعالین کارگری برای ایجاد تشکل‌ مستقل شود.
با نگاهی گذرا به وضعیت کار و زیست و مبارزه‌ی جاری طبقه‌ی کارگر در جامعه، به روشنی می‌توان مشاهده کرد که شرایط مساعد‌ی برای ایجاد تشکل‌های کارگری موجود است. وجود اعتراض‌های گسترده کارگران و حضور عینی و ملموس طیف وسیعی از پیشروان و فعالین کارگری در جریان این مبارزه، شاهدی بر این ادعاست. برای حرکت و رسیدن به این امر مهم، نیاز به تلاش و جدیت بیشتری از سوی کارگران آگاه و پیشرو است و آنها باید ایجاد تشکل‌های خود ساخته و مستقل را به یکی از دغدغه‌های جدی خود، تبدیل کنند. در صورت وارد شدن به فاز عملی می‌توان موانع و مشکلاتی که بر سر راه ساختن تشکل کارگری قرار می‌گیرد را تشخیص داد و راه های برطرف کردن آن را جستجو کرد.
نکته‌ی آخر که به نظر می‌رسد که در این رابطه ضرورت دارد که به آن اشاره شود، وجود و حضور عینی و فعال پیشروان کارگری در شهرهای مختلف کردستان و به خصوص شهرهای سنندج و سقز است. این طیف گسترده و سرشناس از کارگران و فعالین کارگری دارای تجربیات ارزشمندی در زمینه سازمان‌یابی کارگری، رهبری اعتصاب‌ها و برگزاری مراسم‌های اول ماه مه در شهرهای کردستان هستند. بنابراین با این انرژی و پتانسیل بالای جنبش کارگری در این منطقه، امکان ایجاد تشکل‌های کارگری باید بیش از پیش در دستور کار پیشروان کارگری قرار بگیرد. واقعیت این است که امروز این ضعف، یعنی نبود تشکل‌های گسترده و فراگیر در این شهرها را باید برطرف کرد و به سوی ایجاد تشکل‌های کارگری در محیط کار و زیست کارگران و سراسری کردن آنها حرکت کرد. ضروری است که دوستان کارگر، تجربه های گذشته را در امر تشکل‌سازی مورد بررسی قرار دهند و بتوانند با ارزیابی موفقیت‌ها و شکست‌های گذشته، تشکل‌های قدرت‌مندی را ایجاد کنند.
و بالاخره اینکه برای انتقال تجربه‌های کارگری و استفاده از مواضع یکدیگر، لازم است که این نظرات به طور مشخص و بدون کلی‌گویی و تعریف و تمجید، مورد تحلیل نقادانه دوستان کارگر قرار گرفته و به رشته تحریر در بیاید. با امید به اینکه این سطور کوتاه، مورد توجه دوستان کارگر و صاحب‌نظر در عرصه جنبش کارگری قرار گرفته باشد و آنها توجه بیشتری به مسائل مختلف کارگری و به خصوص تشکل‌سازی داشته باشند.

فرید مظفری - ١٧/٣/١٣٩٠

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری