افق روشن
www.ofros.com

پاینده باد اول مه (۱۱ اردیبهشت) روز جهانی طبقه کارگر


کمیته موقت برگزاری                                                                                         جمعه ٢٩ فروردین ۱۳۹۳

در حالی به پیشباز یازده اردیبهشت ١٣٩٣ (اول مه ٢٠١۴) میرویم که طبقه کارگر ایران از جنبه های متفاوتی تحت فشارهای وحشیانه نیروی سرمایه قرار دارد. در نخستین گام طبقه کارگر ایران به همراه طبقه کارگر جهانی هفتمین سال بحران فزاینده ی سرمایه را سپری می سازد، بحرانی که با گذشت زمان، نه اینکه مهار نمی شود، که تعمیق بیشتری می یابد و بی رحمانه از یک سو، ارتش ذخیره ی پرولتاریا را با بیکار سازی های مستمر افزایش قابل توجه ای میدهد، بطوریکه از سال ٢٠٠٨ تا به امروز تقریبا پنج میلیون کارگر به صفوف بیکاران افزوده شده اند و از بین کارگرانی که به کار مشغولند، نزدیک به یک میلیارد در زیر خط فقر روزگار می گذرانند، یعنی همراه خانواده به هر فردی فقط ٢ دلار در روز تعلق میگیرد. مطابق با آمار سازمان جهانی کار (ILO) ، ٦٦٠ میلیون کارگر قدری بالاتر از خط فقر زندگی میکنند، و سقوط به فقر مطلق، زندگی شان را تهدید می نماید و از دیگرسو با ریاضت اقتصادی، درجه ی استثمار را رشد بیشتری می بخشد و این ثابت می کند که بحران فزاینده ی سرمایه داری از سال ١٣٨٧ تا به امروز، نه ادواری بلکه ساختاری است و بهای آنرا باید طبقه کارگر جهانی پرداخت نماید. بنابراین طبقه کارگر در تمام کشورها در برابر بیکار سازی ها و تشدید درجه ی استثمار بر مبنای ریاضت اقتصادی قرار گرفته و در نتیجه مبارزه ی مشترکی را در بطن این نظام ستمگر به پیش می راند. ولی کارگران ایران در گام بعدی به دلیل تمامیت خواهی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی مبنی بر عدم پذیرش تشکل های مستقل کارگری در نبرد پیگیرانه ای قرار دارند و برای آن هزینه بس سنگینی می پردازند و در نتیجه نمی توانند اول ماه مه را در چارچوب استقلال طبقاتی کارگران برگزار نمایند. ١١ اردیبهشت هنوز به روز رسمی در تقویم تاریخی ایران مبدل نگشته است و از این جهت کارگران ایران قادر نیستند آزادانه در تظاهرات خیابانی مطالبات خود را متحدا همراه طبقه کارگر جهانی عنوان سازند، زیرا قدرت سیاسی حاکم در ایران، از ارتباط مستقیم طرح حقایق کارگری و شکل گیری جنبش سیاسی طبقهء کارگر ایران وحشت دارد.
تهاجم نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی به حقوق اولیه کارگران مرز نمی شناسد و در ابعاد وسیعی تظاهر می یابد. زیرا مطابق با ماده ۴١ قانون کار؛ حداقل دستمزد به میزان تورم و نیز سبد هزینه های یک خانواده متوسط یعنی چهار نفری تدقیق می گردد. آمار رسمی بانک مرکزی تورم سال ١٣٩٢ را ٣۵ درصد اعلام می کند (البته تورم واقعی بیش از ٤٠ درصد است) ولی "شورای عالی کار" با افزایش ٢۵ درصدی آنرا به سطح ٦٠٨٩٠٠ تومان می رساند، در حالیکه حداقل دستمزد باید به دو میلیون تومان ارتقا یابد. سندیکای شرکت واحد بلافاصله پس از اعلان حداقل دستمزد برای سال ٩٣، واکنش نشان می دهد و در اسفند ١٣٩٢ اطلاعیه ای صادر می کند و خاطر نشان میسازد: «سندیکای کارگران شرکت واحد بر اساس پیمانی که در دفاع از حقوق کارگران بسته و بابت آن هزینه های سنگین داده و میدهد، به این تصمیم ظالمانه... اعتراض شدید خود را اعلام داشته و برپایی هر گونه اعتراضات جمعی را در مقابله با این ستم و قانون شکنی، حق مسلم کارگران میداند.»
ولی کارگران ایران همواره علیه حاکمیت سرمایه مبارزه ی پیگیرانه ای را به پیش می برند و اعتراض خود را با اعتصاب و تظاهرات در برابر فرمانداری ها، استانداری ها و مجلس شورای اسلامی برپا می سازند. اعتراضاتی که مطالبات و حقوق طبقاتی آنان را دربر می گیرد و بدین علت همه ی فعالین کارگری از نهادهای متفاوت هزینه های گزافی پرداخت می نمایند و از زندان، آزار و شکنجه وحشتی ندارند و بعضی از آنها به حبس های طولانی محکوم گشته اند؛ نظیر پدرام نصرالهی، رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، افشین ندیمی، مهرداد صبوری، بهنام ابراهیم زاده، واحد سیده، یوسف آبخرابات، محمد مولانایی، رسول بداغی، مینا هیری، هادی تنومند، قاسم مصطفی پور، ابراهیم مصطفی پور، محمد کریمی و... را بعنوان نمونه می توان نام برد. اعتصاب غذای شجاعانه شاهرخ زمانی در زندان به دلیل تبعید وی از زندان گوهر دشت کرج به بند عمومی معتادین در قزل حصار که از روز ١٧ اسفند ١٣٩٢ آغاز شده بود، گویای وضعیت اعتراضی کارگران علیه نظم حاکم است.
حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری از محرومیت کارگران سخن می راند و وعده های توخالی برای اخذ رای به کارگران نثار می نمود و زمانیکه به قدرت رسید، تهاجم به حقوق کارگران و دستگیری های مداوم، چون گذشته تداوم می یابد. اگر در زمان احمدی نژاد، هر ٨ ساعت یک نفر در ایران اعدام می گردید، در دوره ی کنونی با ریاست جمهوری حسن روحانی، شتاب اجرای اعدام ها به ٦ ساعت رسیده اند.
امروزه طبقه کارگر ایران به دلیل تجربیات غنی مبارزاتی، نه حالت تدافعی دارد و نه شرایط انقلابی را سپری می سازد. او پیشروی میکند و جدا از موازین حکومتی در پی تشکل های مستقل کارگری است و نهادهای دست ساخته حکومتی را برسمیت نمی شناسد و به قوانین باصطلاح کارگری آن تعرض میبرد و بخشی از فعالین آن در زندان های رژیم سرمایه داری اسلامی مقاومت و افشاگری علیه ستم و استثمار می کنند. مجموعه ی شرایط یاد شده در فوق، حالت تعرضی و پیشرونده گی او را تقویت می بخشد. طبقه کارگر ایران بدون اینکه از نسخه های بورژوایی و خرده بورژوایی بهره گیرد، لایه های دیگر اجتماعی را بسوی مطالبات خویش میکشاند و در آینده با کسب قدرت سیاسی، انقلاب اجتماعی را به ثمر خواهد رساند. زیرا تحقق بخشیدن به مطالبات طبقاتی، حذف برده گی کار که در مکانیسم و طبیعت سیستم سرمایه داری نهفته است و نفی کامل ارزش مبادله و تولید ارزش اضافه که در چارچوب موازین کار لازم و کار اضافی آشیانه کرده است، چیره گشتن بر خطرات و تصادمات کاری و غلبه بر تضاد اساسی بر مبنای کار و سرمایه، فقط با انقلاب پرولتری و برقراری حاکمیت شوراهای کارگری میسر خواهد بود.
در شرایطی که دنیای سرمایه داری در بحران ساختاری بسر می برد و بطریق اولی سرنوشت اتحادیه اروپا به تیره گی می گراید، اول مه ٢٠١۴ باید برای طبقه کارگر جهانی پیام آور انقلاب باشد و بدور از سازش های طبقاتی با بورژوازی، کسب قدرت سیاسی را در راس اهداف مبارزاتی خویش قرار دهد و از آنجائی که طبقهء کارگر ایران از پتانسیل طبقاتی و رادیکالیسم مبارزاتی برخوردار است، در این مبارزات جهت نفی سرمایه داری و برای ایجاد سوسیالیسم در کنار پرولتاریای جهانی خواهد رزمید.

زنده باد اول ماه مه

پیروز باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران جهان

سرنگون باد نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

>

کمیته موقت برگزاری اول ماه مه در پاریس

٣١ فروردین ١٣٩٣ ـ ٢٠ آوریل ٢٠١۴