افق روشن
www.ofros.com

نگاهی تحلیلی به برگزاری مراسم اول ماه مه در دهۀ ٨٠ شمسی


کمیته هماهنگی                                                                                               شنبه ٢۴ اردیبهشت ١٣٩٠

با شروع دهه ١٣٨٠ جُنب و جوش کارگران - که خود بر جُنب و جوش سراسری مردم پس از انتخابات سال ١٣٧۶ مبتنی بود - برای ازسرگیریِ برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه (که در تهران از سال ١٣٦٠ به بعد متوقف شده بود) شدت گرفت. البته در سال های پیش از ١٣٨٠، مراسم دولتی «خانۀ کارگر» برگزار می شد و از آنجا که این مراسم تنها امکان مُجاز برای به خیابان آمدنِ کارگران و راه پیمایی و تظاهرات آنان برای بیان مطالباتشان بود، کارگران بسیاری در آن شرکت می کردند. از همین رو، فعالان کارگری مستقل برای طرح مطالبات واقعی (و نه فرمایشی) و تاثیرگذاری بر شعارها و حتی به دست گرفتن ابتکار عمل مراسم در آن شرکت می کردند. این روند پس از ١٣٨٠ نیز ادامه یافت و به ویژه در سال های ٨۴، ٨۵ و ٨۶ (به ترتیب در ورزشگاه آزادی، خیابان طالقانی مقابل سفارت سابق آمریکا و ورزشگاه شیرودی) فعالان کارگری مستقل تاثیر چشمگیری بر مراسم «خانۀ کارگر» گذاشتند و در مواردی توانستند جمعیت زیادی از کارگران شرکت کننده را از بدنه مراسم دولتی جدا کنند به طوری که این کارگران توانستند مستقل از «خانۀ کارگر» راه پیمایی و تظاهرات کنند و مطالبات واقعی خود را فریاد زنند.
تا آنجا که به مراسمِ مستقل از دولت مربوط می شود، در سال های پیش از ١٣٨٠ نیز فعالان کارگری در کردستان و به طور مشخص سنندج و سقز مراسم اول ماه مه را برگزار می کردند. اما بحث ما در اینجا به مراسم غیردولتی و مستقل کارگران در دهه ٨٠ مربوط می شود. بدیهی است که نتیجه گیری این بحث، مراسم غیردولتی فعالان کارگری کردستان در سال های پیش از ١٣٨٠ را نیز شامل می شود.
در تهران، آغازگر مراسم مستقل اول ماه مه در دهه ٨٠ کارگران برخی از کارخانه های جاده مخصوص کرج و در راس آنان کارگران خودروسازی های سایپا، ایران خودرو و پارس خودرو بودند. برنامه ریزی و هدایت این مراسم را، که در اردیبهشت ١٣٨٠ به صورت گلگشت خانوادگی و اجرای برنامه های تفریحی و ورزشی و آموزشی در دشت «وسیه» در ابتدای جاده کرج- چالوس برگزار شد، هیئت های کوهنوردی کارگران کارخانه های فوق برعهده داشتند. سال بعد نیز کارگران در همین محل گلگشت کارگری اول ماه مه را برگزار کردند. در سال ١٣٨٢، این گلگشت در محل دیگری از جاده کرج - چالوس به نام «کندور» برگزار شد. در این مراسم، صدها تن از کارگران و خانواده هایشان روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. در این سال، علاوه بر گلگشت فوق، دو مراسم دیگر در تهران و کرج برگزار شد. مراسم تهران در سالنی ورزشی در ابتدای جاده تهران - ساوه و از سوی جمعی از فعالان کارگری برگزار شد که در میان آنان هم اعضای بازمانده از سندیکاهای قدیمی اصنافی چون کفاشان، خیاطان و بافندگان دیده می شدند(که بعدا به عنوان «هیئت موسسان سندیکاهای کارگری» اعلام موجودیت کردند) هم فعالان بازمانده از سندیکای فلزکارومکانیک و هم برخی فعالان کارگری «چپ» که به ویژه سندیکالیست های گروه اول را از نظر سیاسی «راست» می دانستند و با آنان مرزبندی سیاسی داشتند. با این همه، این مراسم هم از نظر اجرایی (مرحوم مهدیون از اعضای قدیمی و پیشکسوت سندیکای کفاشان در طول مراسم در کنار سخنرانان قرارداشت و در واقع نماد مراسم تلقی می شد) و هم به لحاظ محتوا و مطالبات مندرج در قطع نامه ای که در پایان مراسم خوانده شد نظرات فعالان گروه نخست را منعکس می کرد. همین امر باعث جدایی فعالان دو گروه اخیر از این جمع شد و این فعالان در سال های بعد مراسم اول ماه مه را مستقل از گروه اول برگزار کردند. مراسم کرج نیز در کارگاهی در جاده ملارد برگزار شد و در آن هم فعالان سندیکالیست، هم فعالان «چپ» و هم فعالان گرایشی که بعدا به «ضدسرمایه داری» معروف شد( درواقع استارت این گرایش درهمین مراسم و توسط محسن حکیمی زده شد) حضور داشتند و سخنرانی کردند. در سال ١٣٨٣، گلگشت کارگران کارخانه های جاده مخصوص کرج در دشت گستردۀ «خور» (بالاتر از «وسیه» و «کندور») با شمار بیشتری از کارگران و خانواده هایشان برگزار شد و در آن کارگران به شیوۀ سال های قبل روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. همچنین در این مراسم محسن حکیمی، که چند روز پیش از آن به عنوان مترجم در دیدار محمود صالحی با خانم آنا بیوندی نمایندۀ «کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری» (ICFTU) در هتل لاله تهران شرکت کرده بود، گزارشی از این دیدار را به کارگران شرکت کننده در گلگشت ارائه داد. سال ١٣٨٣، چنان که گفتیم، درعین حال سال جدایی فعالان کارگری دارای گرایش های سیاسی مختلف از یکدیگر و برگزاری چندین مراسم اول ماه مه جداگانه بود. همزمان با گلگشت «خور» و در عصر همان روز، مراسمی در تالار «پیام» در جادۀ ساوه از سوی فعالان فلزکارومکانیک برگزار شد. در این سال، همچنین مراسمی از سوی «هیئت موسسان سندیکاهای کارگری» در تالار «یاقوت» در خیابان کارگر تهران (امیرآباد سابق) برگزار شد. فعالان کارگری گرایش «چپ» نیز (که بعدا کمیته های پیگیری و هماهنگی را برپا کردند) برای تصویب قطع نامه و اجرای مراسم چندین جلسه در کوه و خانه های خود برگزار کردند که حاصل آن قطع نامه ای ٢٣ ماده ای با امضای «شورای کارگران برگزار کننده اول ماه مه (تهران، رشت، سقز، بوکان، مریوان، بانه)» بود. برخی از این فعالان کارگری با آن که زیر این قطع نامه را امضا کرده و متعهد شده بودند که آن را در مراسم خود بخوانند به آن پشت پا زدند و در مراسمی که در سنندج برگزار کردند قطع نامه دیگری را خواندند(حذف نام فعالان کارگری«سنندج» از زیر قطع نامه ٢٣ ماده ای فوق به همین دلیل بود). اما اکثر فعالان کارگری طرفدار قطع نامۀ مصوب دو مراسم در تهران و سقز برگزار کردند. مراسم تهران در تالاری در جاده مخصوص کرج برگزار شد و مراسم سقز- که قرار بود در پارک کودک شهر برگزار شود - پیش از برگزاری سرکوب شد و ده ها تن از کسانی که به قصد شرکت در مراسم آمده بودند دستگیر شدند که البته جز ٧ تن بقیه در همان شب آزاد شدند. این ٧ تن در چندین دادگاه محاکمه شدند که جریان آن ٣ سال به طول انجامید و سرانجام ۴ نفر از آنان (محمود صالحی، جلال حسینی، برهان دیوارگر و محسن حکیمی) به زندان تعلیقی محکوم شدند، به اضافه یک سال حبس تعزیری برای محمود صالحی که او آن را در زندان سنندج متحمل شد.
پس از سال ١٣٨٣، نخست «کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری» سپس «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری» و سرانجام «سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه» شکل گرفتند، و در سال های بعد فعالان کارگری مراسم اول ماه مه را با این نام ها برگزار کردند - البته به اضافه «هیئت موسسان سندیکاهای کارگری»، «هیئت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش وتزئینات»، «هیئت بازگشایی سندیکای کارگران فلزکارومکانیک» و سرانجام «سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه». آنچه در این سال ها تحت عنوان مراسم اول ماه مه - چه در خیابان و محل های عمومی و چه در سالن های سرپوشیده، خواه به صورت انفرادی و خواه به شکل ائتلافی - برگزار می شد چیزی نبود جز همان مراسم فعالان کارگریِ که این بار زیر نام این تشکل ها اجرا می شد. عموم فعالان کارگری به اجرای مراسم به این شیوه یعنی بدون حضور توده های کارگر گرایش داشتند و در این مورد یک استثنا وجود داشت و آن «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری» بود. این کمیته از همان ابتدا با این گونه برگزاری مراسم اول ماه مخالف بود و اصرار بر این امر و به ویژه پیشنهاد ائتلاف با فعالان کارگری متشکل در تشکل های دیگر برای این گونه برگزاری مراسم از سوی آن دسته از اعضای این کمیته صورت می گرفت که بعدا جدا شدند و بر مبنای اساسنامه ای متفاوت «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری» را ایجاد کردند. به هرحال، برگزاری مراسم فعالان کارگریِ متشکل درتشکل های فوق تا سال ١٣٨٨ ادامه داشت. در این سال، اکثر این تشکل ها قرار بود مراسمی در پارک لاله تهران برگزار کنند که در همان آغاز مورد سرکوب و ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفتند و ده ها تن از فعالان آن ها بازداشت شدند. در همان روز، فعالان فلزکارومکانیک نیز که در محل تعاونی مصرف خود جمع شده بودند بازداشت شدند. در پی این سرکوب و به ویژه به دلیل فضای سرکوب و خفقان پس از حوادث انتخابات ٢٢ خرداد ١٣٨٨، در سال ١٣٨٩ و نیز امسال (١٣٩٠) فعالان کارگری نتوانستند مراسم خود را برگزار کنند.
از سوی دیگر، در سال های ١٣٨۴ تا ١٣٨٦ گلگشت های کارگری با شماری فزاینده از کارگران و خانواده های آنان همچنان در دشت «خور» برگزار شد، به طوری که در سال ١٣٨٦ جمعیتی چندین هزار نفره عمدتا از توده های کارگر کارخانه های اطراف تهران همراه خانواده هایشان و در همان حال فعالان کارگری متشکل در بسیاری از تشکل های فوق در این گلگشت شرکت کردند. اعضای حراست کارخانه های خودروسازی، که خود به «خور» آمده بودند، چند تن از کارگران عضو هیئت های کوهنوردی برگزارگنندۀ مراسم را در همان جا احضار کردند و مورد مواخذه و تهدید قرار دادند. سال بعد، یعنی ١٣٨٧، حراست کارخانه های سایپا و ایران خودرو و پارس خودرو مانع حضور کارگران در «خور» شد و، به همین دلیل، کارگران برگزارکنندۀ گلگشت اعلام کردند که گلگشت در پارک چیتگر در اتوبان تهران- کرج برگزار خواهد شد. اما در روز موعود، پارک چیتگر به محاصره انبوه عظیمی از نیروهای امنیتی و یگان های ضدشورش نیروی انتظامی درآمد، و اتوبوس های حامل کارگران که راهشان به داخل پارک بسته شده بود به سوی پارک جهان نما در نزدیکی کرج حرکت کردند و گلگشت کارگریِ آن سال زیر سرنیزه و محاصره نیروهای سرکوبگر در این پارک برگزار شد. و این آخرین سال گلگشت کارگران کارخانه های محور تهران - کرج در دهه ٨٠ بود.
دراین گزارش خلاصه از برگزاری مراسم اول ماه مه در دهه ٨٠، وجود دو گرایش و دو نوع برگزاری مراسم اول ماه کاملا مشخص است:
١- مراسمی که هرچند سازمان یافته و دارای قطع نامه و مطالبات مشخص است و در خیابان و مرکز شهر برگزار می شود اما ازسوی فعالان کارگری ای برگزار می گردد که به دنبال گرایش سیاسی شان (اعم از راست و چپ) به فعالیت در جنبش کارگری از جمله برگزاری مراسم اول ماه مه کشیده شده اند و، به همین دلیل، صرف نظر از این که می خواهند یا نه، می کوشند این مراسم را به قالب ایدئولوژی این یا آن جریان سیاسی درآورند.
٢- مراسمی که اگرچه کمترسازمان یافته است، مطالبات و قطع نامه مشخصی در آن خوانده نمی شود و به صورت گلگشت در دشت و بیابان برگزار می شود اما شرکت کنندگان در آن نه به دنبال گرایش به این یا آن جریان سیاسی بلکه در پی انگیزه های اقتصادی و اجتماعی ای که محیط های کار و زیست در آنان به وجود آورده به ضرورت برگزاری مراسم اول ماه مه رسیده اند و اگر قرار باشد به عرصه سیاست کشیده شوند از مسائل مادی کار وزندگی شان عزیمت می کنند و به عرصه سیاست می رسند.
بدیهی است که هرکدام از این دو نوع مراسم محاسن و معایب خاص خود را دارد. شرکت کنندگان در مراسم نوع اول درک مشخص و روشنی از اهداف و مطالبات خود دارند، خود را حول این اهداف سازمان داده اند و برای بیان مطالبات خود آن ها را به قالب یک قطع نامه درآورده اند و این قطع نامه را در خیابان و مرکز شهر با صدای بلند خطاب به دولت و کارفرمایان می خوانند. این حُسن این گونه مراسم است. اما عیب این مراسم آن است که اهداف و مطالباتی که در آن بیان می شوند نه از دل زندگی مادی توده های کارگر بلکه از دل ایدئولوژی جریان های سیاسی بیرون آمده است. به عنوان مثال، برای توده های کارگر مطالبۀ افزایش دستمزد از دل زندگی مادی و عینی آنان بیرون آمده است، حال آن که درمورد فعال کارگری ای که به دنبال مسائل سیاسی به ضرورت طرح افزایش دستمزد رسیده است این مطالبه از دل ضدیت ایدئولوژیک او با سرمایه داری بیرون می آید. بی تردید، مطالبه توده های کارگر در مورد افزایش دستمزد یک مطالبه ضدسرمایه داری است. اما این ضدیت نه یک ضدیت ایدئولوژیک بلکه یک ضدیت مادی و عینیِ خودانگیخته است. نقطه قوت و حُسن مراسم نوع دوم همین ضدیت مادی و عینیِ خودانگیخته و فقدان ضدیت ایدئولوژیک با سرمایه داری است، و همین نقطه قوت است که آن را به یک مراسم جنبشی (به تفکیک از مراسم فرقه ای - ایدئولوژیک) تبدیل می کند. آنچه این مراسم کم دارد، و در واقع نقصی است که باید به همت کارگران فعال و پیشرو محیط های کار و زیست برطرف شود، ارتقای این خودانگیختگی به سطح خودآگاهی و سازمان یافتگی است. به عبارت دیگر، اگرچه این دو نوع برگزاری مراسم اول ماه مه معایب خاص خود را دارند، اما عیب مراسم نوع اول عیبی است که رفع آن بعید به نظر می رسد، چرا که این عیب برگزارکنندگان این مراسم را دِفرمه کرده و آنان را از کارگر به مامور پیاده کردن یک ایدئولوژی خاص در جنبش کارگری تبدیل کرده است. حال آن که عیب مراسم نوع دوم یعنی فقدان خودآگاهی و سازمان یافتگی قابل رفع است، البته با پشت کار و جدیت و فعالیت مستمر کارگران فعال و پیشرو جنبش اجتماعی طبقه کارگر. اگر روی زمین مستقر باشیم می توانیم به آسمان صعود کنیم، به شرط آن که خود را به وسائل آن مجهز کنیم. اما کسی که پا در هواست و چتر نجاتی هم برای او متصور نیست نه تنها نمی تواند از زمین به آسمان صعود کمک کند بلکه به گونه ای محتوم و البته نافرجام دچار این توهم می شود که گویا می تواند زمین را به قالب آسمان درآورد. احتمالا داستان آن شخصیت اسطوره ای یونان باستان به نام «پروکروستس» را شنیده اید که سر راه مردم را می گرفت، آن ها را روی تخت خوابش دراز می کرد و قدشان را به اندازه تخت خواب درمی آورد : اگر بلندتر از تخت خواب بودند سر یا پایشان را می بُرید و اگر کوتاه تر از آن بودند آن ها را آن قدر می کشید تا اندازۀ تخت خواب شوند. آن که از زاویه ضدیت ایدئولوژیک با سرمایه داری به ضرورت مطالبه افزایش دستمزد رسیده است به گونه ای محتوم اما نافرجام خواهد کوشید که مراسم اول ماه مه و به طور کلی جنبش کارگری را به قالب یک ایدئولوژی خاص درآورد. گرایش برگزاری مراسم اول ماه به شیوۀ نخست به گونه ای اجتناب ناپذیر می کوشد آدم ها را اندازۀ تخت خواب کند، حال آن که گرایش دوم می خواهد تخت خواب را اندازۀ آدم ها کند، اگرچه برای این امر لازم است شیوۀ دقیق اندازه گیری آدم ها را یاد بگیرد.

کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

٢٣ اردیبهشت ١٣٩٠