یداله خسروشاهی

یک گام به پیش در راهی دشوار

ملاحظاتی در مورد آزادی اسانلو و موقعیت کنونی جنبش کارگری


بیستم سوم مرداد ماه هشتاد و پنج


اسانلو آزاد شد. کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه با پایداری و استقامت ستایش برانگیز، با تحمل ناملایمات و سختی ها، سرکوب خونین، زندان و اخراج ، فشار بر خانواده ها و فشارها ی مالی کمرشکن ، با قدی بر افراشته دوره ای سخت از مبارزه و آزمایش اولیه و هولناکی را پشت سر گذاشتند. و با جلب حمایت های داخلی و بین المللی و با فعالیت وکلای ارزشمند، موقتآ منصور اسانلو را از بند رها کردند.

این درست است که کارگران شرکت واحد بدون دستیابی به هیچ یک از خواسته های مطرح شده، تازه در نقطه شروع حرکت اولیه خود هستند و رژیم با سرکوب و اخراج و زندان و دادگاه ، آنها را در دام دیگری گرفتار کرده است. اما آنچه را که طی این جنگ نابرابر، سنگ د ر مقابل پیشرفته ترین سلاح ها، بدست آورده اند نه تنها از خواسته های اولیه مطرح شده کمتر نیست بلکه می توان گفت غیر قابل مقایسه و توصیف ناپذیر است.

کارگران واحد طی مبارزه یکساله خود با انواع حرکتها وشنیدن وعده و وعیدها، گام به گام بر عزم اولیه خود و تکیه بر نیروی خود راسخ تر شدند. آنها با همه ناملایمات و علیرغم شدیدترین فشارها و تضییقات مالی و پلیسی همواره در صحنه مبارزه ماندند و پشت سندیکای خود را خالی نکردند. آنها با پشت کردن به تمامی کارگزاران سرمایه و عوام فریبان، به نیروی خود تکیه کردند، وحدت طبقاتی خود را بازیافتند و از جمعی در خود به گردانی برای خود مبدل شدند.

رسیدن به این وحدت طبقاتی همراه با به میدان آوردن نیروی عظیم نهفته در قدرت جمعی دستاورد بسیار ارزشمندی است که قابل مقایسه با خواسته های اولیه نیست." این جریان قدرتمندی است که از دل سندیکای شرکت واحد سربلند کرده که می توان امید داشت به یک موج عظیم توفنده و غیرقابل مقاومت مبدل شود، موجی است بنیادین، رهایی بخش زیرا که از دل جنبش کارگری فراروئیده و شکوفا شده است" (*). بطوری که می توان این سئوال را پیش رو قرار داد که : آیا سال ١٣٨۵ سال شروع تجدید حیات جنبش کارگری است؟

اکنون گردان رزمنده ای درگرداگرد سندیکا جمع شده که نفوذ پذیری سرمایه به آن را بسیار دشوار خواهد کرد. به زانو درآوردن این حرکت اگر محال نباشد، به سادگی گذشته نیز نخواهد بود. دیگر نیازی نیست که عاملان سرمایه این تشکل پویای احیاء شده و بیرون آمده از بطن جنبش کارگری را برسمیت بشناسند یا نه. زیرا هیچ نیرویی نمی تواند منکر درخشش و روشنایی طلوع صبح گاهی شود. تیر از کمان رها شده و قلب دشمن راهدف گرفته، بازگرداندن دوباره آن به کمند ناممکن است. در هر صورت این بخش از کارگران با همبستگی طبقاتی در میدان نبردند. خواه دشمن بپذیرد و خواه نپذیرد، نفی وجودشان ناممکن است. این نتیجه واقعی و دستاورد اصلی یکسال مبارزه مستقیم این پیشروترین گردان جنبش کارگری در برابر سیستم سرکوبگر سرمایه است که بایستی مد نظر قرار گیرد. اهمیت این مبارزه دو چندان می شود وقتی متوجه شویم در موقعیت فعلی که خاورمیانه دستخوش جنگی خانمان برانداز است و رژیم جمهوری اسلامی مسئله قدرت هسته ای خود را به مسئله روز جامعه مبدل کرده و اذهان عمومی را به سمت لبنان و فلسطین و اسرائیل سوق می دهد، کارگران برای جلوگیری از سرکوب و تحقق خواسته هایشان به میدان آمده اند.

بله اسانلو، گلویش را بریدند، می خواستند زبانش را از حلقومش بیرون آورند تا بانگ همبستگی طبقاتی را سر ندهد. او را هفت ماه و ١٧ روز زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار دادند که نفی اتحاد را اعلام کند. اما چنین نکرد. ١٢٠٠ نفر از کارگران شرکت واحد همراه با بچه دو ساله و همسران آنها را به وقیح ترین شکل به زندان بردند که روحیه همبستگی را از میان بردارند که تسلیم نشدند. روز به روز بر یکی شدن نزدیک تر شدند. با استفاده از امکانات ناچیز با عزمی راسخ همه ناملایمات را بجان خریدند تا به نقطه شروع رسیدند. اما با کوله باری از تجربیات ارزشمند و رسیدن به یک همبستگی جمعی متکی به خود و نفی همه ارگانهای سرمایه.

بله اسانلوآزاد شد، اما این تازه گام اول این مبارزه نابرابر بود. مبارزه بس طولانی و پُر فراز و نشیبی پیش رو داریم. مبارزه برای تثبیت تشکلات مستقل کارگری، همچون فدراسیون سراسری کارگران اتوبوس رانی کشور، گسترش امر سازمانیابی در میان سایر بخشهای کارگری، مبارزه جهت پیوند کامل جنبش کارگری ایران به جنشهای کارگری در سطح جهان و ایجاد یک همبستگی بین المللی و در یک کلام مبارزه برای تبدیل شدن به طبقه ای متحد و متشکل که نه تنها قادر به بهبود وضع خود بلکه همچنین قادر به دفاع از شان انسانی همه زحمتکشان جامعه باشد. این مبارزه ای است طولانی که اولین گامهای آن را خنثی کردن ترفندهای جدید رژیم جهت خاموش کردن این شعله فروزان(١) و متحقق کردن خواسته های قبلی تشکیل میدهد.

هنوز شمشیر قوه قضائیه بالای سر فعالین کارگری نگه داشته شده، مبارزه برای آزادی بدون قید و شرط تمامی فعالین سندیکا، بازگشت بکار آنها ، پرداخت دستمزدهای معوقه، برگزاری پیمان دسته جمعی ششم ، پیوند زدن جنبش کارگری با اقشار تهیدست جامعه چون حاشیه نشینان شهری، کشاورزان، جنبش زنان، دانشجویان مبارزراه رهایی کارگران، روشنفکران طبقه کارگر، نویسندگان، کادر آموزش و پرورش، کادر بهداری و بهداشت و... را پیش رو داریم.

روشن است که در این راه و با هر گام پیشروی جنبش کارگری و آشکار شدن قدرت لایزال آن، دوستان دروغینی نیز به میدان می آیند. افشاء ماهیت واقعی این کارگزاران سرمایه که هر روز برای عوام فریبی، خود را به رنگ و لباس جدید در می آورند، آنهایی که با تز نئولیبرالی خود و با به فلاکت کشاندن طبقه کارگردر صدد رساندن جامعه ایران به جامعه آمریکا هستند، جزئی جدائی ناپذیر از مبارزه برای سازمانیابی و متشکل شدن در تشکلهای مستقل طبقاتی است. آنهایی که تا سال پیش حتا حاضر نمی شدند در بیانیه های جمعی و اطلاعیه های خود نامی از کارگر ببرند و با ساز و دُهل پایان مبارزات طبقاتی را سر می دادند، بایستی به کارگران شناسانده شوند. هوشیارانه باید عمل کرد. استقلال عمل تشکل های کارگری در گرو شناختن ماهیت کارگزاران رنگارنگ سرمایه است. که از برکت سیاستهای ارتجاعی رژیم و برای تحمیل "دمکراسی" بازار آزادی خود به جامعه، در صدد تبدیل کارگران به سیاهی لشگر خودند.

بگذار هزاران شکوفه شکوفا شود، بگذار از گوشه و کنار ایران ندای استقلال و همبستگی طبقاتی بگوش برسد و این نداها جامعه عمل به خود بپوشد. بگذار جبهه واحد کارگری و نهاد سیاسی- اجتماعی طبقه کارگر در مقابل جبهه سرمایه شکل بگیرد. آنگاه خواهیم دید که تمامی این حامیان دروغین به صف جبهه ضد کارگری خواهند پیوست و همه دفاع ظاهری شان از آزادی تشکلهای کارگری در چهارچوب جامعه مدنی را کنار گذاشته و همچون اربابان فعلی شان شمشیر ها را از غلاف بیرون خواهند کشید.

هنوز ابتدای راهیم، مبارزه همچنان برای دست یابی به یک زندگی انسانی عاری از هرگونه استثمار و بی عدالتی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ادامه دارد. این راه طولانی و پُر فراز و نشیب به یاران صدیق و وفادار به آرمان والای طبقاتی طبقه کارگرنیاز دارد . به عزیزانی نیاز دارد که برای حاکم کردن طبقه کارگر بر سرنوشت خویش از جان نیز مایه می گذارند. مبارزه پرافتخارکارگران واحد و سندیکای آنان امروز سنگ بنای محکمی را برای پیشروی های آینده بر جا گذاشته است. بر این سنگ بنا باید ستونهای دیگر را بدون تعلل بنا کرد. باید امر تشکل یابی و سازمان را در همه وجوه بدون وقفه دنبال کرد. از تشکلات فراگیر اجتماعی - سیاسی تا حزب سیاسی طبقه. دو راه بیشتر وجود ندارد "بربریت یا سوسیالیسم". با تقویت اردوی سوسیالیسم صف مبارزان راه آزادی بشریت را هموار کنیم.

یداله خسروشاهی

١١-٨-٢٠٠٦

-----------------------------

ملاحظات:

١- الف - میدانیم که برای خنثی کردن و از میدان بدر کردن فعالین کارگری در نفت و گاز و پتروشیمی رژیم در ابتدا بخشهایی از این صنایع را به کارگزارن خود بعنوان فروش به بخش خصوصی، واگدار کرد. واحدهایی چون روغن سازی، قیر سازی، بشکه سازی، کنتُرسازی و... را با کشیدن دیوار از سایر قسمتها جدا نمود و رابطه کارگران را با یکدیگر در محیط کار قطع کرد. اما چون با این ترفند به نتیجه مطلوب نرسید و کارگران واگذار شده به بخشی خصوصی ضمن اعتراض اعلام کردند که ما ابزار و دستگاه های ساخته شده نیستیم که قابل واگذاری باشیم، و خواهان بودن خود بعنوان پرسنل وزارت نفت شدند، رژیم در سال ١٣٨٢طی یک مصوبه که به امضاء هیات وزیران و شخص خاتمی رسیده بود، ( اصل این سندها ومصوبه قبلآ در سایت های اینترنتی گذاشته شده. جهت مطالعه این اسناد به سایت بنیاد کار مراجعه شود www.bonyadecar.com) اعلام کرد که تمامی کارکنانی که مدارک تحصیلی آنها زیر لیسانس است و دارای سابقه کاری بیش از ١٠ سال هستند، با ارفاق ۵ سال سابقه کار، تا آخر سال ١٣٨٢ بایستی تقاضای بازنشستگی و یا بازخرید کنند. چنانچه هر یک از این کارکنان در پایان سال ١٣٨٢ تقاضای بازنشستگی و بازخریدی نکرده باشند، بازخرید اجباری بدون پرداخت مزایای ارفاقی خواهند شد. با توجه به مزایای مالی بسیار بالا که در این مصوبه شامل کارکنان می شد، اکثرآ و بعضی به ناچار تقاضای بازنشستگی کردند. بر مبنای این طرح، مثلآ کارگری با سابقه کاری ١۵ سال و با ارفاق ۵ سال سنوات خدمت ( جمعآ ٢٠ سال) وقتی بازنشسته شد، اولآ نزدیک به بیست میلیون تومان پول نقد دریافت کرد، تانیآ حدود ٣٠٠ هزار تومان مستمری بازنشستگی، ثالثآ با پرداخت چهار میلیون تومان، منزل سازمانی به او واگدار گردید. از طرف دیگر همین کارگر بعنوان کارگر موقت و پیمانی با دریافت دستمزد ٣٠٠ هزار تومان در محل کار قبلی مشغول به کار شد. و از این طریق رژیم مشکل خود را با بودن کارگران با تجربه مبارزاتی در این صنایع حل کرد و آنها را به افرادی مطیع و گوش به فرمان کارفرما مبدل نمود. که قادر به هیچ گونه اعتراضی نباشند.

اکنون در شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه نیز رژیم در حال پیشبرد پروژه ای شبیه به صنایع نفت است.

آقای محمد احمدی بافنده مدیر عامل شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه اعلام کرده است که رانندگان شرکت واحد صاحب اتوبوس می شوند .( مصاحبه با "ایسکا نیوز مورخ ١٠-٨-٢٠٠٦ ، اصل مصاحبه را در زیر مطالعه کنید) به این طریق که: " 65% از قیمت اتوبوس ها به عنوان هدیه به رانندگان بخشیده می شود و ٣۵% بقیه را رانندگان به صورت اقساط پرداخت خواهند کرد و... قیمت هر اتوبوس برای رانندگان در حقیقت به قیمت یک مینی بوس تمام خواهد شد".
واقعآ چه پیش آمده که آقای احمدی بافنده مدیر عامل شرکت واحد به فکر "هدیه" دادن به رانندگان این شرکت افتاده است؟ مگر مدیر عامل شرکت واحد نبود که با چند اتوبوس و با کمک خانه کارگر افرادی را به محل جلسه فعالین شرکت واحد آورد و این جمع با حمله به فعالین کارگری آن فاجعه را ببار آوردند و اُسانلو را روانه بیمارستان کردند؟ مگر همین مدیر عامل نبود که با همکاری قالیباف شهردار تهران و نیروهای انتظامی برای سرکوب حرکت کارگران شبانه به خانه آنها حمله کرده و بیش از ١٢٠٠ نفر کارگر و افراد خانواده آنها را روانه زندان نمودند؟ حال چه شده که ایشان به فکر رانندگان افتاده و می خواهد به آنها "هدیه" بدهد و قیمت یک مینی بوس را از کارگران بجای اتوبوس دریافت کند؟ آیا فکر می کند کارگران نمی دانند که "اتوبوس از مینی بوس بزرگتر است"؟

آیا فکر می کنند کارگران به ماهیت واقعی چنین عملی از طرف او پی نمی برند؟ آیا فکر می کند کارگران نمی دانند که با پیشبرد این طرح و با دادن "هدیه" می خواهند رانندگان را از بقیه کارکنان واحد جدا کنند و در آینده چنانچه کارگران اعتصابی را اعلام کردند اخلالی در رفت و آمد عمومی ایجاد نشود؟ یسی خیال باطل!! کارگران به همه ترفندهای این کارگزران سرمایه واقفند و قطعآ برای بر طرف کردن این ترفند برنامه ای در دستور کار خویش قرار خواهند داد.

ایسکانیوزـ رانندگان شرکت واحد با پرداخت تنها ٣۵ درصد از قیمت یک اتوبوس به صورت اقساط مالک خواهند شد.

محمد احمدی بافنده، مدیر عامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در گفت وگو با خبرنگار سرویس اجتماعی ایسکانیوز گفت: رانندگان اتوبوسرانی نیز مانند دیگر متقاضیان از شرکت واحد اتوبوس می‌خرند و به این شکل اتوبوس‌های شرکت واحد متعلق به رانندگان خواهد شد.
وی به مالک شدن رانندگان اتوبوسرانی تاکید کرد و افزود: ٦۵ درصد از قیمت اتوبوس‌ها به عنوان هدیه به رانندگان بخشیده می‌شود و ٣۵ درصد مابقی را نیز این رانندگان به صورت اقساط پرداخت خواهند کرد. احمدی ادامه داد: پس از مالکیت اتوبوس‌ها توسط رانندگان شرکت واحد، آن‌ها تحت پوشش شرکتی که یا خود آن را تاسیس خواهند کرد و یا شرکت‌هایی که خواهان مشارکت با اتوبوسرانی هستند فعالیت می‌کنند. مدیر عامل اتوبوسرانی با بیان این مطلب که قیمت هر اتوبوس برای رانندگان در حقیقت به قیمت یک مینی‌بوس تمام خواهد شد تصریح کرد: با این شیوه می‌توان ناوگان اتوبوسرانی را توسعه داده و در آن رانندگان و مسافران نیز رضایت خاطر خواهند داشت زیرا که با این شیوه رانندگان به خاطر خود کار می‌کنند پس منطق ایجاب می‌کند که به مسافر توجه بیشتری داشته باشند که در این صورت مسافر نیز با توجه بهتر راننده راضی خواهد بود و در حقیقت شیوه معادله برنده، برنده عمل می‌شود.
وی در خصوص نحوه اعمال نظارت تعرفه‌ها افزود: با ورود بخش خصوصی به شرکت واحد نظارت‌ها بر کار راننده دو چندان شده و تعرفه‌ها نیز به شکل قانونی خود که از سوی شورای شهر تهران مصوب شده اعمال می شود. احمدی بافنده گفت: تمام اقدامات لازم برای فعالیت بخش خصوصی در اتوبوسرانی شده است و تنها منتظر سیستم فاینانس پروژه‌ها هستیم که با به نتیجه رسیدن آن دیگر مانعی برای ورود بخش خصوصی به اتوبوسرانی نخواهد بود. .

١ – ب – هم چنین می توان به میز گرد های نشریه نامه اشاره داشت. که بعضی از شرکت کنندگان در این میزگردها مشخصآ از همگرایی درون جنبش کارگری صحبت به میان آورده اند. طی این صحبتها مشخص شده است که منظورازهمگرایی مورد بحث، چند تشکلی و یا بقولی دوچرخه است. که یکی از چرخ های آن شوراهای اسلامی و دیگری تشکلات دیگرازجمله سندیکای واحد می باشد. این افراد در نظر دارند از محو کامل شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر جلوگیری کنند. آنها بدون در نظر گرفتن نقش ژاندارمی این تشکلها ی مافیایی طی ربع قرن گدشته در جنبش کارگری و حتا با چشم پوشی از حرکت اخیر آنها در مورد حمله به فعالین سندیکای واحد و خواست کارگران شرکت واحد برای انحلال این تشکلات، نقش دلال سیاسی را بهده گرفته انذ
-(*) مطلب دورون "گیومه" نقل قولی از کتاب یاداشت های زندان، جنبش سندیکایی اسپانیا و کمیسیون های کارگری نوشته "کاماچو" ترجمه هدایت مهربان، است که با کمی تغییر در آن ، در متن آورده شده است. "منبع و دیدگاه"