جوانمیر مرادی

قانون تامین اجتماعی بیگانه با مضمونش


یازده خرداد ماه هشتاد و پنج


سایت شورا:

دردنیای مدرن امروز اگرنظامی مبتنی بر سود آوری واستثمار برتولید حاکم نباشد معضلی به نام بیکاری وجود نخواهد داشت تا بیمه اجتماعی و بهره مندی بخشی از انسانهای بیکار جامعه ازآن به عنوان یک خواست روز وحیاتی مطرح شود. امروزه به حدی ثروت موجود است که با تقسیم عادلانه آن بین همه انسانها براساس ا نسان بودن هیچ کس گرسنه، بی سرپناه، بی دارو وامکانات بهداشتی و تحصیلی و رفاهی نمی ماند و ازهمه مهمترهیچ کس مجبورنمی شود بیش ازحد توانش وبیش ازمعیارمورد نیازی کارکند که هم خودرا فرسوده وزود ازکارافتاده کند وهم همنوعان خود را ازچرخه تولید وبه طبع آن ازحق استفاده از ابتدائی ترین امکانات جامعه محروم کند. اما با وجود چنین نظامی درشیوه تولید جهانی، دربسیاری از کشورها درنتیجه مبارزات کارگران درجهت امکان استفاده طبقه کارگربه درجه ای ازتسهیلات وثروتهای ایجاد شده که درانحصارعده قلیلی می باشد، حقوقی بدیهی برای طبقه کارگر ودرنتیجه کل جامعه تثبیت و به رسمیت شناخته شده است.

یکی ازحقوق به رسمیت شناخته شده جوامع غربی ازجانب نظامهای حاکمشان، حق استفاده کلیه افراد جامعه آماده به کارازبیمه تأمین اجتماعی می باشد، این قانون اکنون، هرچند همواره مورد تعرض دولتها وسرمایه داران بوده وسعی داشته اند آنرا لغو ویا کمرنگ کنند، اما به طوراتوماتیک درمورد افراد بالای ١٨ سال چه زن و چه مرد درصورت بیکاربودن اجرا می شود ودیگرنیاز به اثبات و ارائه مدرک نیست. افراد آماده به کاربا مراجعه به مراکزکاریابی و تأمین اجتماعی، حق استفاده ازبیمه تأمین اجتماعی درصورت عدم ارائه کار مناسب سوی ارگانهای مربوطه دولتی را به راحتی به اثبات میرسانند.

درآن جوامع طبقه کارگربه نظام سرمایه داری قبولانده اند که بهای استفاده فرزندان و هم سرنوشتیانشان ازتأمین اجتماعی و داشتن یک زندگی انسانی را درجریان کار وتولید پرداخته اند ونباید بیش ازآن پرداخت کرد. به سرمایه داری تحمیل کرده اند که مادام که عده قلیلی دارند ازثروتهای تولید شده توسط طبقه کاراستفاده می کنند درحالیکه نه تنها ازفرزندان بستگان و هم طبقه ای های کارگران نیستند، بلکه آدمهای بیکاره و مفت خوری هستند که کارگران رابه بند استثمار وسوء استفاده برای خود کشیده اند، باید این جمعیتهای بزرگ هم خون و هم طبقه ای خودشان هم ازنعمات موجود که حاصل کارو تلاششان میباشد، استفاده کنند.

متأسفانه این موضوع درایران هنوزبه عنوان یک حق تحقق نیافته واستفاده ازتسهیلات بیمه تأمین اجتماعی که بسیارپیش پا افتاده وتحقیرکننده است مستلزم شرایط خاص و ویژه ای است که به خاطراوضاع هرج و مرج وبه اصطلاح هرکس زودتررسید حق با اوست. حتی آنچه راکه دراسناد وکتابهای قانون کارگری است، هر کس و اداره ای محلی به میل خود و به تناسب روابطش با کارفرمایان حوزه رسید گیشان ازعناوین مندرج درقانون کار، تعابیرو تفسیرهایی می کند. براساس یکی ازمواد قانون کار، کارگری می تواند از بیمه تامین اجتماعی استفاده کند که :

١- اگرمتأهل باشد حداقل شش ماه و اگرمجرد باشد حداقل یک سال سابقه پرداخت حق بیمه باشد

٢- با داشتن شرایط ماده ١ حداقل سه ماه سابقه پرداخت حق بیمه به طورمستمردریک کارگاه داشته باشد.

٣- با داشتن شرایط ١و٢، ازکاراخراج شده باشد و ثابت کند که تقصیرازجانب کارفرما است

وتازه با گذرازاین فیلترها تا سه ماه بعد ازآخرین جلسه هیئت حل اختلاف اداره کاربا کارفرما یا نماینده او و کارگرکه رأی به سود کارگرداده شود. امکان استفاده ازمقرری بیمه بیکاری معادل80% ازحقوق پایه او حاصل می شود. این شرط وشروط مندرج درقانون استفاده ازبیمه تامین اجتماعی( بیکاری) به حدی مبهم و قابل تفسیراست که ازطرفی اکثریت کارگران را دچارسرگیجه کرده به طوری که هیچگاه اطمینان حاصل نمیکنند که با شرایط آنها امکان استفاده ازبیمه بیکاری هست یا نیست، واز طرفی دست کارفرمایان را تاحدی بازکرده که کارگران را با داشتن قراردادهای موقت به موقعیت کارگر روزمزد می کشانند که نه ازسرکار بودن فردایش مطمئن است و نه ازداشتن حق استفاده از بیمه بیکاری، به راحتی تسلیم نیات کارفرما می شود. بارها اتفاق افتاده که کارگر فراردادی ای که درجریان کاردچارحادثه شده و بعد ازطی مراحل دشوارکسب گواهی پزشک، ایمنی و غیره مبلغی به عنوان جبران خسارت به او تعلق گرفته، ازترس اخراج و بی پناه ماندن ازبه اجرا گذاشتن حکم پرداخت خسارت سربا ز زده وبه این سادگی حتی تعیین حق سالم ماندن خودش را هم به کارفرما می سپارد.

تا قبل ازفعال شدن پروژه های درحال ساخت که پیمانکاران خصوصی تا این حد زیاد نبودند و بیشترشرکتهای دولتی فعال بودند، طرح عدم حق استفاده ازبیمه بیکاری برای کارگرپروژه ای که فعالیت پروژه به پایان رسیده باشد،مرسوم نبود و یا به این گستردگی نبود. اما چند سالی است هرجا که ادارات کار و کافرمایان توانسته اند منافع همدیگر را بهترتأمین کنند به این شیوه متوسل شده اند. اخیراً طرحی رایج شده است و ادارات محلی کارنیزاز آن حمایت می کنند که کارگری می تواند ازبیمه بیکاری استفاده کنند که علت اخراجش:

١- پایان کار پروژه نباشد

٢- هنگام کارنافرمانی نکرده باشد و کافرما ازاو راضی باشد و اخراج شده باشد!

با اندکی تأمل براین شروط می شود به عمق این کلاه برداری و ریا کاری پی برد.

١- باید پایان پروژه نباشد، ٢- اخراج شده باشد، ٣- مقصرنباشد! حالا کارگر باید بین این ضد ونقیضها به کدام سو برود؟

مگرمیشود هم کافرما را راضی نگه داشت و هم ثابت کرد که کافرما اورا به خاطر پایان کار اخراج کرده و نه به خاطرکم کاری و یا بی نظمی و اخلال درروند کار؟ این طرح ضد انسانی به وضوح به معنای لغو قانون مشروط کنونی بیمه تأمین اجتماعی است. کارگر نه درصورت راضی بودن کارفرما می تواند ازبیمه بیکاری استفاده کند و نه درصورت ناراضی بودن او! اگرراضی باشد به معنای بر سرکارماندن تا مرحله پایانی کار است که به علت پایان کاربیمه بیکاری به کارگرتعلق نمی گیرد. اگر راضی نباشد که دیگر وضع او معلوم است و حتی درقانون کارهم به وضوح به این مورد اشاره کرده که به کارگری که کارفرما از او راضی نباشد بیمه بیکاری تعلق نمی گیرد. به صلاح دید کارفرما است که میتواند تأیید کند که کارگرش می تواند ازبیمه بیکاری استفاده کند یا نه! و مجموعه ادارات زیربط فقط مجریان دستورات کارفرمایان هستند.

جوانمیر مرادی

٨/٣/١٣٨٥